یادم نمیاد این جمله را کدام آدم معروفی گفته بود اما میگفت که زنهایی که بتونی باهاشون بخوابی زیاد هستند باید زنی و پیدا کنی باهاش بیدار بمونی ،مسلما اون آدم تعریف متفاوتی از بیدار بودن با من دارد ولی خانوم ی جان ، من شکی ندارم خوابیدن باهات چه قدر میتواند فوق العاده باشه ، ولی اولین بار هستش که حس میکنم هزاربرابر بیدار بودن کنارت و دوست دارم ، صحبت کردن با تو بهترین اتفاق زندگی من هستش ، دوتایی به آهنگ جدیدی که قرار هست شروع به زدن کنی گوش دادن ، اون همه آدم دیگه توی زندگیت هست ولی تو اون آهنگ فقط برای من میگذاری ، خانوم ی جان ، وقتی دنبال آستین لباسم زیر مانتو میگشتی و دستت روی ساعدم کشیده میشد من مثل سنگ خشک شده بودم ولی نه به اندازه ی وقتی که جنگ ات با استاد برای اثبات چیزی که فکر میکنی درست هستش ،تو با یک دو نقطه ستاره توی مسیج روز من را میسازی ، تو فوق العاده ای ، تو پر از جمله هایی هستی که من قادر به ساختنشون نیستم
Listenig To : Silence
مادر جان مریض است و من برای بار سوم سوپ درست میکنم ، دو بار قبلی مربوط به مریضی قبلی مادر جان و برادر جان بود .
مادر جان مریض است و خوب سوپ نمیخورد ، لابد بدمزه است .
مادر جان مریض است و همین حالا تب 39 درجه دارد و برای آن چهار تا لیوان آب لیمو شیرین هنوز دارد تشکر میکند .
مادر جان مریض است ولی شوخ طبعی اش را از دست نمیدهد و مدام ماجراهای با مزه تعریف میکند .
مادر جان دو آمپول نزده دارد ، یعنی میترسد ؟
پنج شنبه هم مهمان دارد .
یحتمل در را باز نکنیم .
یک رفیقی دارم هر سال جور میکنه بریم چند روز یک خیریه ، همه ی زحماتش و اون میکشه ، من فقط اونجا میرم دم غرفه ی غذا وایمیستم و روز اول یاد میگیرم چند تا چیز درست میکنم و تا روز آخر میفروشیم ، برای من از این لحاظ کارهایی که فکر میکنم هیچ وقت نخواهم انجام داد و عملی میکنم جالب هستش .
مثلا پارسال روزی هشت تا کیک وانیلی و شکلاتی میپختم ، که خودم هم حتی باورم نمیشد ، امسال پیراشکی و سنبوسه و دست پیچ درست میکردم ، تجربه ی خوبی هستش ، من که میدونم این کار و برای خودم میکنم ، تا کارهای جدیدی یاد بگیرم ، یا با دوستان قدیمی احساس ذره ای مفید بودن بکنیم ، پارسال خانوم الف و هم بردم اونجا ، روز چهارمی که داشتم میرفتم خیریه ، خانوم میم اس ام اس زد خانوم الف هم اینجاست ، واکنش اولیه ، کپ کردن ،واکنش ثانویه ، عصبانی شدن ، واکنش سوم به بیخیالی زدن ، رفتم سلام علیک کردم ، چند ماه همدیگر و ندیده بودیم ، قسمت خوبش اون اطمینان بود که چه در خوب که اون رابطه تموم شد ،بهترین و درست ترین کار و کردم چه قدر الان حالم بهتر و آرومترم .
Listening To : On My Knees-Jaci Velsques
خانوم ی دیروز ضبط داشت، گفتم بیام ؟ ، گفت بیا ، خیلی خوب بود .یک چیزی که هنوز به خاطرش میسوزم کنسرت سال پیششون بود ، خانوم ی توی دانشگاه سه تا دوست داره ، چون سهم ما فقط دو تا بود،هیچ کدوم نرفتیم ،آخه این چه منطقی بود ؟ ، هرچی من پیشنهاد دادم بین سه تامون قرعه کشی ای ، مسابقه ای :دی ، چیزی برگزار کنیم ، کسی بول نکرد ، اونجوری 66.66666666 درصد شانس حضور داشتم :|
خانوم ی را در یک کلمه تعریف کنید : perfect .
امروز که بعد امتحان همه قاطی ، عصبانی و اشک آلود (!) بودند ، وقتی داشت میامد به سمتمون تمام مدت داشتم لبخند بهش میزدم ، آمد و جلوم ایستاد و دستم و گرفت و خندید ، گفت انگار فقط ما دو تا اعصاب داریم .
ای کاش 66.66666666 درصد که هیچ ، 0.666666666 درصد شانسی بود ... ای کاش یک ذره ، ای کاش شدنی بود ...
Listening To :Nice Dream-Radio Head
این آهنگ بخشی از موزیک متن HIMYM بود ، وقتی پخش شد ، انگار یکی با پتک زد توی صورتم .