...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

55

یک ریلیتی شو هست پنج شنبه جمعه‌ها گم تی‌ وای میذاره ، ی یاروی توش بود به اسم "میت لف " ، من حس می‌کردم تو همه شرکت کنند‌ها فقط با این بشر حال می‌کنم ، فهمیدم انگار یک ستاره ی بزرگ  راک .

دیروز دشرم دنبال چند تا آهنگ می‌گشتم که دیدم سه چهار تا از آهنگش جزو آلا لیست بهترین‌های راک بود .

رفتم ویکی پیدیا که ببینم کی‌ هست و اینها ، دیدم توی فایت کلاب هم بازی کرده ، یهو مخم تکون خورد که یعنی‌ کجاش بود ؟ ، نکنه باب باشه ؟ ، دیدم که هست ، بازیگرِ نقش باب با اون سینه‌های بزرگ که میشود یک دل سیر توشون گریه کرد .مجموعه تصادفاتِ جالبی‌ بود تا من باب و پیدا کنم .

نظرات 1 + ارسال نظر
تراویس دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:10 ب.ظ http://zertopert.blogsky.com/

چه جالب،باب خیلی انسانی بود،یعنی خیلی دغدغه هاش به ما انسانهای معمولی نزدیک بود.وقتی هم که به براد پیت گفتن پلیسا وسط سرش یه سوراخ کاشتن اون خیلی خونسرد گفت واسه درست کردن املت باید چند تا تخم مرغ بشکونی.

فوق‌العاده بود ...

اول قصد نداشتم منتشرش کنم ، گذاشتم‌ش تو چک نویس‌ها ، به نظرم مضحک اومد، بعد یادم اومد وبلاگی که توش هر مزخرفی و که قصد کردی بنویسی‌ ، ننویسی ، ی وبلاگ مرده است !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد