من دو تا برادر دارم که همدیگر و زیاد نمیبینیم ، ولی از دور بهم ارادت داریم ، زیادم بهم کاری نداریم ، مثلا وقتی من میبینم داداش بزرگه ساعت یک نصفه شب داره خونه رو ترک میکنه و من در و یواش براش میبندم که کسی نفهمه ازش سوالی نمیپرسم ، البته خب جوابش معلومه ، ولی فقط وقتی میرم میخوابم نگرانم شب یعنی کی بر میگرده ، یا اینکه اگه مامانم بفهمه حسابی آتیشی میشه ، ولی خب صبح پا میشم میبینم توی اتاقش خوابیده و اوضاع آرومه .