با آقای نون رفتیم یک کافه ی خیلی خوب ، وقتی همدیگر و پیدا میکنی در چنین شرایطی کلی حرف برای زدن دارید ، یک شافل شکلاتی بینظیر و براونی داغ با سه اسکوپ بستنی خوردیم ، واقعا کیک هاش خوشمزه بود ، قرار گذاشتیم یک بازی کنیم به این شکل که هرکسی اسم یک آدم معرفی جوری که مطمئن باشیم طرف مقابل میشناستش از جامعه ی LGBT و بگه و هر کسی که تعجب قبل بروزی نشون بده پول غذا رو حساب کنه و اینجانب با گزینه ی سر ایان مک کلن ، بازیگر گاندولف توی ارباب حلقه ها بردم و دور افتخار زدم وسط کافه ، البته قرار شد این با یکی از صد تا شرطی که من بهش باختم توی سالهای اخیر و خب مسلما هم هیچوت پرداخت نخواهم کرد تسویه شه .
وقتی آقای نون بهم گفت ، از خوشحالی بالا و پایین میپریدم ، حس خیلی عجیب و گرم و امنی بود . از بودنش خیلی خوشحالم .یک جور احساس راحتی کنارش داری ، یک جور احساس همه چیز خوب خواهد شد .
نهههههههههههههههههههههههه
منم نم دو نسم
اخیرا از بس ویکی و سایتای دیگه رو زیر و رو کردم خوندم دیگه احساس خدایی نسبت به سرچ بیوگرافی دارم بعد تازه اذعان دارم فوضول نیستم
:)))))) اونم همین شکلی شد
اوهوم ، کار خوبی میکنی :))
آخی :دی
:)
یک جور احساس همه چیز خوب خواهد شد... از این احساسا دلم میخواد الان
زیتون ....
امیدوارم پیدا بش تو زندگیت ...
حالم بده... از هیچی مطمئن نیستم...
ای وای ...
نمیدونم چه کار میشه کرد