...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

14

یک روز میاد که وقتی‌ توی خیابون دارم راه میرم بیفتم روی زمین و با صدای خیلی‌ بلند گریه کنم و بذارم این اشاص پایین بریزه ، همهٔ اشک هایی که نمیدونم کجا دفنشون کردیم

بد بلند شم و خودم بتکونم و به زندگیم ادامه بدم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد