...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

با آقای نون و یک سری بچه های دیگه که خانوم ی و سین و میم هم شاملشون میشن ترم یک آشنا شدم ،دو سال اول بیشتر صمیمی بودیم و به بیرون رفتن و تفریحات سالم زیادی پرداختیم ، همیشه هم ارتباط خیلی خوبی با آقای نون داشتم ، اولین کسی هم که از دگرباش بودنم خبر دار شد آقای نون بود ، همیشه هم حمایت کننده بود ، خانوم سین وقتی اتفاقی فهمید دوست دختر دارم ترم دو بود ، اذیتم میکرد و باهام سر سنگین شده بود ، آقای نون باهاش حرف زد و ارتباطمون و درست کرد ، واسه ی همه ی اینها و واسه ی همه صمیمیت و دوستی ای که داشتیم ، واسه خندیدن ها و رفاقتمون من خیلی براش احترام قائل ام ، توی این بیرون رفتن ها با دوستای دبیرستان من آشنا شد ، توی این جمع هفت هشت نفری یک نفر از واقعیت من خبر داره ، چون باقیشون خیلی مذهبی اند و براشون قابل قبول نیست ، من ارتباطم با آقای نون توی سال گذشته کمتر شده بود چون دانشکده هامون جدا بود ، و اون با دو تا از دوستای دبیرستان من خیلی صمیمی شده بود ، منم هروقت میدیدمشون حتما ازشون از آقای نون خبر میگرفتم ، چند ماه پیش بود که طبق عادت وقتی دیدمشون از آقای نون پرسیدم ، یک کم همدیگر و نیگا کردند و گفتند ازش خبر نداریم ، دیگه باهاش ارتباط نداریم ، گفتم چه طور ؟ چیزی شده ؟ یک کم من من کردند و گفتند شایعاتی شده ، گفتم درست حرف بزنن و بگن چی شده ، گفتن دوست آقای نون ، آقای الف و میشناسی ؟ گفتم آره ، اون صمیمی ترین دوست آقای نون بود ، گفتن یادته دنبال دوست دختر بود ؟ گفتم آره ، گفتن حالا پیدا کرده و آقای نون قاطی کرده ، توی فیس بوک زیر یک عکسی که نوشت بودن دلت واسه کی از همه بیشتر تنگ میشه نوشته آقای الف ، زیر یک عکس دیگه گفته بودند اگر جرات دارید اسم عشقتون و بنویسید نوشته آقای الف ، آقای نون از آقای الف خوشش میاد و حالا که آقای الف دوست دختر داره ، داره از افسردگی میمیره ، وقتی همه ی اینهارو با لحنی که دچار چندش شده اند میگن ، من و بیشتر عصبانی میکنه ، میگم چندش آور تجسس توی زندگی یک آدم دیگست ، اصلا از مردا خوشش بیاد ، چیه مگه ؟ اینهمه آدم دیگه هم اینجوریند ، یک کم حرف میزنم ، دارم بیست و یک سال زیر جامعه و فرهنگ و رسانه و خانواده ی هوموفوب بودن و میبینم ، خانوم نون میگه آره تو اطلاعاتت بیشتره ،ولی برام سخته این قضیه رو درک کنم که دو تا مرد با هم باشن ، این گفت و گو  اون روز تموم شد ، من بیشتر ناراحت حرفایی که پشت سر آقای نون زده میشه بودم ، خیلی حس بد و خنجر خورده ا ی به آدم دست میده که چرا باید این اتفاق بیافته ، تا اینکه هفته ی پیش که آقای نون اومد دانشکده ی ما ، کلی برای هم اظهار دلتنگی کردیم و زیر لب گفت که باید با هم حرف بزنیم ، همونجا افتاد به دلم که آقای نون چی میخواد بگه ، بعد از کلاسا با هم رفتیم بیرون ، گفت که راجع بهش به کسی چیزی نگم ، من هم قول دادم و به گفت که فکر میکنه همجنسگراست و نمیدونسته با کی باید صحبت کنه ، چه قدر بی پناه و مظلوم بود ، صحبت کرد از بچگیش گفت ، از  مدرسه گفت ، از مردایی که دوست داشته گفت ، از پسری که توی دبیرستان ازش سوءاستفاده کرده گفت ، از دانشگاه و آقای الف گفت ، فقط میتونستم بگم آدمهای اشتباهی و انتخاب کردی ، کلی موقعیت داری و اینکه خوشحالم خودت و قبول کردی ، و اینکه مرد خیلی خوبی هست و حتما میتونه زندگی خوبی داشته ، براش از اصطلاحای LGBT  میگم ، و خودش هم میگه که یک مهمونی G رفته و کلی پسر ازش خوششون اومده ، فکر نمیکرده کسی ازش خوشش بیاد ، آقای نون دقیقا تایپیکال همجنسگراهای مرد هستش ، یعنی یک مرد لطیف الحال ، هنرمند ، ریز بین ، لباس های شاد و رنگاوارنگ ، و کسی که همیشه بهش گفته میشه شبیه دختر هاست ، هرچند به این لیبیل بندی ها نمیشه توجه کرد ، ولی معمولا با درصد خوبی این افراد همجنسگراند و از اون طرف من هم تایپیکال همجنسگراهای زن حساب میشم ، و درسته قضاوتگرانه هست ولی میشه تشخیص داد ، مثالش اینکه داشته برنامه the voice  و میدید ، مال همین سال اخیر و ، دو تا خواننده ی زن بودن که تا الان جزو 16 نفر اولند و از همون اجرای اول یک گوشه ی ذهنم میگفت چه جالب میشد اگر اینها L  بودند ، و حالا دیروز سرچ کردم و جفتشون بودند . 

این michelle chamuel  هستش که کارش خیلی درسته ، اصلا من داغون اجرای rise your glass کار p!nk  اش و true color  اش شدم . البته اجرای اولش هم i kissed a girl  از katy perry  بود .



listening to : Jessie J-Who you are 

نظرات 5 + ارسال نظر
کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 05:15 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

این خاطرات که گفتی مال قبلا بوده درسته؟
اخه خوندم نوشته بودی آقای الف و نون با همند

چقدر یه نفر میتونه نادانسته با یه قضاوت بی جا احساسات بقیه رو داغون کنه

من برم این آهنگارو بگوشم

در واقع مال دو سه هفته پیشه
در واع این حرفها به جای اسمها خیلی موضوعات و قاطی پاتی میکنه ، آقای نون ( نیما ) از آقای الف ( آرمان ) همکلاسیش خوشش میاد، نیما هم دانشگاهی من هستش ، ولی تا الان با کسی نبوده .
آقای ف ( فرهاد ) با آقای الف ( آرش ) دوازده سال با هم بودند تا الان
برو برو :دی

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:05 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

آهان من آقای ف رو با نون اشتباه گرفتم فکر کنم
تازه فکر کنم :دی
فکر کردم آقای الف و نون الان با هم هستن
حالا داری اسم درست رو میگی من به حرف عادت کردم
پس فعلا آقای نون تنهاست
زینگ
درست شد اطلاعاتم

اوهوم :دی آورین
:))) فعلا تنهاست !

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:07 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

آهان راستی نوشته بودی که اون دو نفر دوستت گفتن آقای الف دوست دختر داره
مگه عامیانه اش همون دوست پسر نمیشه؟

نه راجع به اون دو تا دوستم نبود ، راجع آرمان دوست نیما بود که گی نیست و دوست دختر داره
و ایکه اون دو تا هم به هم دوست پسر نمیگن ، میگن همسر عزیزم :))) یعنی عزیزم اش و نگن نمیشه !!

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:02 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

ببین چقدر گیراییم پایین میفته یه وقتا

که اینطور
چه باحال :))
خب به سلامتی سوالام تموم شد فعلا

نه بابا ، من میدونم بد مینویسم ! همه با هم قاطی میشه

زیتون سه‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:37 ب.ظ

منم قاط زده بودم. خوب شد کاکتوس پرسید که توضیح بدی

همسر عزیزم! سخته یه کم هضمش واسه من. قطعا واسه خودشون بسیار راحته :)

:))))
شاید ... فکر میکنم اگر از نزدیک باهاشون آشنا باشی راحت میشه برات

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد