...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

نمیدونم گریه های این چند روز تاثیرات این چهار میل پروژسترونی هستش که هر شب  میخورم یا نه ، واقعا زندگیم به گه کشیده شده . نه ، فکر میکنم فقط واسه همونه .


نظرات 12 + ارسال نظر
زیتون یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:50 ب.ظ

یعنی تحت درمان هورمونی هستی؟

فکر کنم جواب سوالت بله باشه ! البته قضیه جدی نیس :دی یعنی دکتر گفت دوزش خیلی کمه و نباید مشکلی پیش بیاد، حالا نمیدونم از اون هست یا نه ، دوز هورمون زنونه اش از ال دی و یاسمین و اینها کمتره ، گفتشم اگه بخواد مشکلی پیش بیاد توی مصرف یک سال به بالا ایجاد میشه،خیلی صریح اینکه من چهار ماهه پریود نشدم و قبلشم خیلی نمیشدم ولی ایندفعه طولانی شد.
الانم توی اینترنت خوندم تاثیرات ضدافسردگی باید داشته باشه .

کــــاکتوس صــــورتی یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:51 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

اگه اینطوریه که من پارسال 4 بار بدن خودم و 2 بار هم به زور قرص پریود شدم و کلا کم کاری خوبی دارم و داشتم (رکورد 4 ماهه هم دارم :)) )و اعصاب هم ندارم مدام هم گریه میکردم و میکنم تازه مریض هم هسم!!!!
ولی میدونم این مشکل خیلی تاثیر بدی داره ... به بهونه های کوچیک اشک درمیاره وقتی به هم بریزه

معذرت میخوام اگه نوشته ام شخصی شد

مرسی رکورد :))
نه بابا ، خیلی هم خوب ، من همش داشتم توی نت تجبه هی بقیه رو میخوندم

تراویس بیکل یکشنبه 19 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:47 ب.ظ http://travisbickle.blogsky.com/

مورد اول:این پریود هم داستان داره و بدبختی که خداروشکر ما ازش بی نصیب هستیم.
مورد دوم:اگه قراره تبدیل بشی به یه مرد واقعی باید یاد بگیری گریه نکنی

مورد اول و خوب اومدی :)
مورد دوم اینکه من چرا باید تبدیل بشم به یک مرد ؟::دی اونم از نوع واقعیش ، بعدم مرد واقعی دقیقا چیه ؟ کروموزم ایگرگش واقعی تر از مردای دیگه است ؟ خودت وقتی توی کامنتت گلایه از مرد که گریه نمیکنه ها میکنی داری به این موضوع دامنه میزنی ، من خوشحالم اطرافیام مردای واقعی نیستن ! و وقتی بحث احساس هست فرقی با زنها ندارند و گریه میکنند ، خیلی ساده اش هم اینکه علم میگه گریه کردن ز به وجود اومدن عقده های روحی جلوگیری میکنه ، مردهای واقعی عقده دار و ترسو که جرات اعتراف به گریه کردن ندارن ؟
بله :دی

زیتون دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:53 ب.ظ

ببخش تراویس اما حرفت (مورد دوم) خعلی بی معنی بود.

خب... سئوال بعدی: قراره تبدیل بشی به یه مرد؟

منم نفهمیدم :)

زیتون دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:30 ب.ظ

نه من منظورم این بود که تصمیم داری جراحی کنی مث امیرعلی که لینکشو گذاشتی؟ یا اصلا مورد تو در چه سطحیه؟ تمایل به خانم ی یا ... جدی و مردونه بود؟ هرجا که زیاده روی کردم تذکر بده. من تا حالا دوستی شبیه تو نداشتم و سئوالام زیاده.

من الان دوباره کامنتت و خوندم فهمیدم اشتباه برداشت کرده بودم !
نه من قرار نیست تبدیل به مرد بشم که البته ترنسکشوال ها (مث امیرعلی) از کلمه ی تبدیل به مرد شدن بدشون میاد ، یعنی این و بگی توهین میدونن ، اونها تصمیم نمیگیرن از یک روزی که مرد بشن یا عمل تغییر جنسیت انجام بدن ، از وقتی به دنیا اومدن خودشون و مرد میدونن با بیولوژی زنانه ، دیوانه و نیستند ، بیماری روانی هم نیست ،تنها چارشون این هست ، این از امیرعلی :دی ، اگر راجع بهش بیشتر سوال داشتی بپرس.
در مورد خودم من همیشه به زنها گرایش داشتم ، و به مردها نه ، تا همین جاش میشه همون خیلی ساده هوموسکشوالیته ، ولی قسمت دوم اینه که من و هیجوری ببینی فکر نمیکنی شبیه دخترام ، خودمم نمیدونم چرا ، خودم میگم این مساله ظاهری نه ذهنی ، توی اون لباس و مو راحتترم ، فقط بحث راحتی شخصیه نه شبیه مرد شدن یا مرد شدن ، ولی تو زندگیم یعنی حدود سه سال پیش اتفاقاتی افتاد که به اشتباه فکر میکردم باید کاری و که امیرعلی کرده انجام بدم ، دنبال مراحلشم رفتم ، تایید هم شدم !( این روانپزشکا دقیقا چیکار میکنن معلوم نیس :دی) ، ولی فهمیدم که اشتباه کردم ، در واقع اینکه خودم و همینجوری قبول کنم ، یک "دختر" همجنسگرا .
امیدوارم زیاده گویی نکرده باشم و جوابت و داده باشم :)
قسمت تمایل به خانوم ی جدی و مردونه بود و نفهمیدم راستش ، یعنی چی ؟
سوالی هست بازم بپرس

زیتون دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:00 ب.ظ

مرسی که وقت میذاری و کامل جواب میدی.
اوکی. کافی بود.

اون موقع منظورم این بود که خانم ی رو مث یه مرد که یه زنو دوست داره میخواستی؟ با همون تمایلات مردونه؟ الان جوابمو گرفتم :)

خواهش میکنم :)

زیتون دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:14 ب.ظ

درباره هایپیشیا تو فیلم آگورا خوندم. بیشتر از اون چیزی نبود

اوهوم ، همون هست ، من یک کتاب اول ازش خوندم به اسم remembering Hypetia و بعد هم فیلمش ... اصلا این زن برای من مقدسه ، فیلمش خیلی فوق العاده است ، خیلی جلوتر از آدمهای زمان خودش بود ، همه چیش تراژدی ِ ، زندگیش ، کارای علمیش و مرگش

زیتون دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:20 ب.ظ

اوه... الان یه بیوگرافی کامل ازش پیدا کردم... مرسی پشی :***

خیلی هم خوب :دی

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:42 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

البته من پلی کیستیک هستم!
ولی کیست ندارم
راه درمانم نداره مگر اینکه یهویی خودش با همون قرصا خوب بشه ... اگر نشد تا زمانی که مصرف دارو دارم خوبم در غیر این صورت همون ماه تا ماه خبری نی

http://www.seemorgh.com/health/2621/90439.html

اینجا
اگر موردت همینطوریه با یه آزمایش خون و یه سونو گرافی معلوم میشه

نه دارم ، خیلی هم زیاد دارم ، این آزمایشارو سه سال پیش توی یک رکورد شیش ماهه انجام دادم ، اصلا هم از سونوگرافی خاطره خوبی ندارم ، بعد سونوگرافی نرفتم دستشویی ، بعد توی خیابون انگار خنجر خورده بودم ، حالا هیچ رستورانی هم اون اطراف دستشویی نداشت ، دیگه رفتم توی یک مکانیکی مخوف :)))

تراویس بیکل دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ب.ظ http://travisbickle.blogsky.com/

زیتون:اون فیلم "آگورا " همونه که "ورنر هرزوگ" ساخته؟
زغالی:مردای واقعی گریه نمیکنن.رو حرفم هم هستم.عمه ام هم سلام میرسونه.به روح هم اعتقاد ندارم.

نه ، همون طور که خودش گفت کارگردانش آمنبار هستش ، همون کارگردان فیلم دیگران نیکول کیدمن و the sea inside

زیتون سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 04:25 ب.ظ

تراویس: وقتی آدم با یادآوری خاطرات پدرش گریه ش میگیره معنیش اینه که تو اون لحظات مرد واقعی نیس و اگه احساساتشو سرکوب یا سانسور کنه معنیش اینه که مرد واقعیه؟؟؟
کارگردانش آمنابار بود انگار.

تراویس با شمان :دی

کــــاکتوس صــــورتی سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:37 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

وااااااای منم یه اتفاق بدتر افتاد نوبتم از دست رفت بعد 4-5 ساعت که چشمام تیره و تار شده بود پیاده تو باارووووون شدید رفتم خونه!
فکر کن کل راه خیس بود و حس بدی بود کلا تا رسیدم خونه

:)))) ای وای ...
خیلی ناجوره !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد