...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

RIP Harvey Milk

میخواستم برای سالروز مرگ هاروی میلک بیام و پست بگذارم .

نیومدم .

مرد تو خیلی بزرگ بودی ... 


Harvey Milk shares the daily comic strip with friend Denton Smith, 1976 by Dan Nicoletta




Harvey Milk's Suit Harvey Milk's Suit, 7/26/1995 by Dan Nicoletta




عکس ها از Danny Nicoltte هستش (http://dannynicoletta.com/portfolios/milkandhoney/index.shtml )



با آقای نون رفتیم یک کافه ی خیلی خوب ، وقتی همدیگر و پیدا میکنی در چنین شرایطی کلی حرف برای زدن دارید ، یک شافل شکلاتی بینظیر و براونی داغ با سه اسکوپ بستنی خوردیم ، واقعا کیک هاش خوشمزه بود ، قرار گذاشتیم یک بازی کنیم به این شکل که هرکسی اسم یک آدم معرفی جوری که مطمئن باشیم طرف مقابل میشناستش از جامعه  ی LGBT  و بگه و هر کسی که تعجب قبل بروزی نشون بده پول غذا رو حساب کنه و اینجانب با گزینه ی سر ایان مک کلن ، بازیگر گاندولف توی ارباب حلقه ها بردم و دور افتخار زدم وسط کافه ، البته قرار شد این با یکی از صد تا شرطی که من بهش باختم توی سالهای اخیر و خب مسلما هم هیچوت پرداخت نخواهم کرد تسویه شه .

وقتی آقای نون بهم گفت ، از خوشحالی بالا و پایین میپریدم ، حس خیلی عجیب و گرم و امنی بود . از بودنش خیلی خوشحالم .یک جور احساس راحتی کنارش داری ، یک جور احساس همه چیز خوب خواهد شد .


Ian McKellen.jpg

مجله ی پیپل هر سال یک رای گیری داره توی موزیک و تلوزیون و سینما محبوبترین آدم ها رو با رای مردم انتخاب میکنن ، نکته ی جالبی وقتی که داشتم رای میدادم توی قسمت بهترین بازیگر کمدی مرد بود ، نامزدهاش :

  • Chris Colfer ، خودش گی هست و توی سریال گلی نقش یک گی و بازی میکنه .
  • Darren Criss خودش گی نیست و لی توی سریال گلی نقش یک گی و بازی میکنه .
  • Jesse Tyler Ferguson خودش گی هست و توی مدرن فمیلی نقش یک گی و بازی میکنه .
  • Jim Parsons خودش گی هست ولی توی بیگ بنگ تئوری نقش استریت و بازی میکنه .
  • Neil Patrick Harris خودش گی هست ولی توی ها ای مت یور مادر نقش استریت ( خیلی استریت ، خیلی خیلی استریت :دی) و بازی میکنه .
  • نه خدایی جالب نبود ؟ :دی

اول در مورد غیبتم بگم ، شرمنده ی کاکتوس و زیتون جان که اومدن نبودیم ، نمیدونم چی میشه که آدم یوهو دچار خفگی میشه ، این در مورد کارهای اختیاری و لذت بخش مثل وبلاگ نوشتن هست تا کارهای مهم و ضروری، مثل یک چاه میمونه ، وقتی دو روز انجامش ندی مثل اینکه همش عمیق تر میشه ، ، هرچی دیرتر دوباره شروع کنی سختتر میشه ،مثل افسردگی ، وقتی شروع میشه واقعا تموم شدنش نمیدونی کی هست ، یک چیزی هم هست به اسم ترس از افسردگی ، کسی که قبلا توی اون چاه بوده تماما فوبیای برگشتن دوباره بهش و داره ، وقتی اثرات اولیه اش و میبینه میدونه دوباره داره شروع میشه ، ولی سعی میکنه به روی خودش نیاره ، ولی کاری از دستش بر نمیاد ، میافته توش ، حداقل ترسش میریزه ، حتی برای یک وبلاگ نوشتن ساده ، خلاصه اینکه امروز عزم ام و جزم کردم که بیام دوباره شروع کن ، میدونم وقتی یک دونه پست بگذارم  همه چیز خوب میشه .

با آقای نون و یک سری بچه های دیگه که خانوم ی و سین و میم هم شاملشون میشن ترم یک آشنا شدم ،دو سال اول بیشتر صمیمی بودیم و به بیرون رفتن و تفریحات سالم زیادی پرداختیم ، همیشه هم ارتباط خیلی خوبی با آقای نون داشتم ، اولین کسی هم که از دگرباش بودنم خبر دار شد آقای نون بود ، همیشه هم حمایت کننده بود ، خانوم سین وقتی اتفاقی فهمید دوست دختر دارم ترم دو بود ، اذیتم میکرد و باهام سر سنگین شده بود ، آقای نون باهاش حرف زد و ارتباطمون و درست کرد ، واسه ی همه ی اینها و واسه ی همه صمیمیت و دوستی ای که داشتیم ، واسه خندیدن ها و رفاقتمون من خیلی براش احترام قائل ام ، توی این بیرون رفتن ها با دوستای دبیرستان من آشنا شد ، توی این جمع هفت هشت نفری یک نفر از واقعیت من خبر داره ، چون باقیشون خیلی مذهبی اند و براشون قابل قبول نیست ، من ارتباطم با آقای نون توی سال گذشته کمتر شده بود چون دانشکده هامون جدا بود ، و اون با دو تا از دوستای دبیرستان من خیلی صمیمی شده بود ، منم هروقت میدیدمشون حتما ازشون از آقای نون خبر میگرفتم ، چند ماه پیش بود که طبق عادت وقتی دیدمشون از آقای نون پرسیدم ، یک کم همدیگر و نیگا کردند و گفتند ازش خبر نداریم ، دیگه باهاش ارتباط نداریم ، گفتم چه طور ؟ چیزی شده ؟ یک کم من من کردند و گفتند شایعاتی شده ، گفتم درست حرف بزنن و بگن چی شده ، گفتن دوست آقای نون ، آقای الف و میشناسی ؟ گفتم آره ، اون صمیمی ترین دوست آقای نون بود ، گفتن یادته دنبال دوست دختر بود ؟ گفتم آره ، گفتن حالا پیدا کرده و آقای نون قاطی کرده ، توی فیس بوک زیر یک عکسی که نوشت بودن دلت واسه کی از همه بیشتر تنگ میشه نوشته آقای الف ، زیر یک عکس دیگه گفته بودند اگر جرات دارید اسم عشقتون و بنویسید نوشته آقای الف ، آقای نون از آقای الف خوشش میاد و حالا که آقای الف دوست دختر داره ، داره از افسردگی میمیره ، وقتی همه ی اینهارو با لحنی که دچار چندش شده اند میگن ، من و بیشتر عصبانی میکنه ، میگم چندش آور تجسس توی زندگی یک آدم دیگست ، اصلا از مردا خوشش بیاد ، چیه مگه ؟ اینهمه آدم دیگه هم اینجوریند ، یک کم حرف میزنم ، دارم بیست و یک سال زیر جامعه و فرهنگ و رسانه و خانواده ی هوموفوب بودن و میبینم ، خانوم نون میگه آره تو اطلاعاتت بیشتره ،ولی برام سخته این قضیه رو درک کنم که دو تا مرد با هم باشن ، این گفت و گو  اون روز تموم شد ، من بیشتر ناراحت حرفایی که پشت سر آقای نون زده میشه بودم ، خیلی حس بد و خنجر خورده ا ی به آدم دست میده که چرا باید این اتفاق بیافته ، تا اینکه هفته ی پیش که آقای نون اومد دانشکده ی ما ، کلی برای هم اظهار دلتنگی کردیم و زیر لب گفت که باید با هم حرف بزنیم ، همونجا افتاد به دلم که آقای نون چی میخواد بگه ، بعد از کلاسا با هم رفتیم بیرون ، گفت که راجع بهش به کسی چیزی نگم ، من هم قول دادم و به گفت که فکر میکنه همجنسگراست و نمیدونسته با کی باید صحبت کنه ، چه قدر بی پناه و مظلوم بود ، صحبت کرد از بچگیش گفت ، از  مدرسه گفت ، از مردایی که دوست داشته گفت ، از پسری که توی دبیرستان ازش سوءاستفاده کرده گفت ، از دانشگاه و آقای الف گفت ، فقط میتونستم بگم آدمهای اشتباهی و انتخاب کردی ، کلی موقعیت داری و اینکه خوشحالم خودت و قبول کردی ، و اینکه مرد خیلی خوبی هست و حتما میتونه زندگی خوبی داشته ، براش از اصطلاحای LGBT  میگم ، و خودش هم میگه که یک مهمونی G رفته و کلی پسر ازش خوششون اومده ، فکر نمیکرده کسی ازش خوشش بیاد ، آقای نون دقیقا تایپیکال همجنسگراهای مرد هستش ، یعنی یک مرد لطیف الحال ، هنرمند ، ریز بین ، لباس های شاد و رنگاوارنگ ، و کسی که همیشه بهش گفته میشه شبیه دختر هاست ، هرچند به این لیبیل بندی ها نمیشه توجه کرد ، ولی معمولا با درصد خوبی این افراد همجنسگراند و از اون طرف من هم تایپیکال همجنسگراهای زن حساب میشم ، و درسته قضاوتگرانه هست ولی میشه تشخیص داد ، مثالش اینکه داشته برنامه the voice  و میدید ، مال همین سال اخیر و ، دو تا خواننده ی زن بودن که تا الان جزو 16 نفر اولند و از همون اجرای اول یک گوشه ی ذهنم میگفت چه جالب میشد اگر اینها L  بودند ، و حالا دیروز سرچ کردم و جفتشون بودند . 

این michelle chamuel  هستش که کارش خیلی درسته ، اصلا من داغون اجرای rise your glass کار p!nk  اش و true color  اش شدم . البته اجرای اولش هم i kissed a girl  از katy perry  بود .



listening to : Jessie J-Who you are