...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

...

پرحرفی‌های یک ذهن ذغالی

17

رفتم بسکتبال و ، خوب بود ، یعنی‌ حتا می‌شه گفت عالی‌ بود ، هرچند توی سه امتیازی زدن مشکل دارم و توی پیک کردن .ولی‌ باز توی سه تای اول‌ام ، رفتیم برای مسابقات خدا کنه یک جایزه خوب بدن از این بحرانِ مالی در بیایم ،من اساسا تفاوتِ طبقاتی و توی خونه میبینم که اون کفش ۴۰۰ هزار تومنی میخروس دویدن روی الپتیکل ، من با بند ده دور در مچ پاهام و می‌بندم که باز دهانم و سرویس نکنه .

16

امشب دیگه مسواک میزنم .

نمیدونم چرا افسردگی‌های من با مسواک نزدن هم راه !

15

امروز بهش اس‌ام‌اس میزنم تا ای‌‌ سوال راجع به کارآموزی بپرسم ، فک می‌کردم یون کاراشو روزی که من دانشگاه نبودم انجام داده ، جواب میده که امروز داره میره سراغش ، منم سریع میپوشم و میرم دانشگاه ، توی راهرو که محمد علی‌ من و می‌بینه میگه چرا انقدر خوشحالی‌ ؟ نمیدونستم این حسّ شادی از چهرم هم میاد بیرون ، می‌بینمش ،زیباست ، از بقیه جدا میشیم تا بریم دنبال کارمون تو‌ طبقات اداری ، با هم حرف می‌زنیم ، با هم می‌خندیم ، با هم خیلی‌ می‌خندیم ، و من با خودم کنار میام که درسته من هیچ وقت نمی‌تونم دستشو بگیرم ، درسته من هیچ وقت نمی‌تونم بهش بگم عشقم .. زندگی‌ من ... یا درسته هیچ وقت نمی‌تونم بهش بگم چه قدر زیباست ، چقدر بوسیدنی هستش، اما می‌تونم از کنارش بودن لذت ببرم ، می‌تونم از نفس کشیدن توی هواش بارور بشم ، خانوم ی ، شما عمیق‌ترین آدمِ زندگی‌ من هستی‌ ، شما قلب من و توی جفت دستات داری ، خانوم ی ،‌ای کاش ... فقط‌ای کاش ...من پر از حسرت و‌ای کاش توام .

14

یک روز میاد که وقتی‌ توی خیابون دارم راه میرم بیفتم روی زمین و با صدای خیلی‌ بلند گریه کنم و بذارم این اشاص پایین بریزه ، همهٔ اشک هایی که نمیدونم کجا دفنشون کردیم

بد بلند شم و خودم بتکونم و به زندگیم ادامه بدم .

13

یک سکانس جا مونده :

دو ساله و نیمِ پیش ، اتاق پروِ یک مهمونی .

لباسمون و عوض کردیم ، کفش پاشنه بلند پوشیده ، براش خیلی‌ راحت نیس دختری که عادت به آدیداس پوشیدن داره ، مردّدم که دستم و دراز کنم و دستش و بگیرم ، میدونم چه دختر مستقلی ، اما این کار و می‌کنم ، استقبال می‌کنه ، راحت شده ، یک دستش توی دستم و اونیکی دستش و میگیره به کمرم ، با خودم فک میکنم خوشبختی‌ همین ثانیه هست ، با هم میریم که وارد سالن پذیرایی شیم ، سمیرا از پشتمون میگه بچها این جوری خیلی‌ زشت به نظر میاد، بقیه فکر بد می‌کنن ، دستش و و ل  می‌کنم.

اون هم من و و ل می‌کنه .